۱۳۸۸ شهریور ۱۸, چهارشنبه

آغوشی به پهنای دلتنگیهام میخوام

فهمیدنش کار سختیه ؟
نه واقعا سخته !
سخته دونستن اینکه ، بعد این همه بودن من کنار آدمهام
که به یه اشاره همه بال می شدم و کنارشون بودم
که همه دست میشدم و نوازششون میکردم
که همه آغوش میشدم و توی بغلم جا می گرفتن
که همه گوش میشدم و سنگ صبور دلتنگیهاشون و گلایه هاشون و غم هاشون ...
که همه ذوق و شادی میشدم توی شادیهاشون به هوا می پریدم ومیخندیدم و دورشون می چرخیدم
که حالا این من !
که کسی نباشه توی همچین وقتایی که آرومم کنه..
که همه ... که همه ی من الان بشه تنهایی
که اونایی که باید باشن، گرفتار ! که من باید درکشون کنم
که باید توی میل باکسم و مسیج هام بگید که هستین
که نمیخوام میلای آدمامو توی میل باکسم..
که نمیخوام مسیجای آدمامو تومسنجرو مبایلم...
که نمیخوام صدای آدمارو پشت تلفن..
که از این تلفن..ازاینترنت...از این عصر ارتباطات متنفرم...
که تو که میدونستی من همه ی حسهام خلاصه شده توی لامسه !
که باید لمس کنم تا بفهمم بودنو ...که عطر تنو ...
که میخوام آدمامو که بگیرنم توی بغلشون...
که باشن ...
که حالا که بی تابشونم
که حالا که می خوام باشن
که حالا همه ی من نشه بهانه
که حالا من ! بی بهانه یه چیزی راه گلومو هی نبنده
که چشمام هی نم نکشه ...
که میدونید نبودنهام و گم و گور شدنهام واسه چیه
که آخه من ...
پیوست : حتما من زیادی حساس شدم !! یه فکری به حال سِنسورهام باید بکنم ...

۳ نظر:

گاندی گفت...

دوستان به اندازه کافی شرمنده هستن دیگه شما با دستکاری سنسورها خودزنی نکن!
دو اینکه مردم چه استفاده های موثری می کنن از "!".

Bohemian گفت...
این نظر توسط نویسنده حذف شده است.
Bohemian گفت...

gandi @ = دوستان شرمنده نباشند لطفا
این حالتی گذرا میباشد !
فراموش می کند کودکم ، کودک است دیگر چه میشود کرد

استفاده های موثر از ! را درک نکردیم ؟!