هوای گرم و ترکیب بوی عرق و عطر مسافرای تاکسی معجون غیرقابل تحمله تهوع آوری درست کرده بود ،
شیشه ماشین رو داد پایین و سرشو کمی برد بیرون ،
شدت برخورد باد با صورتش و حجم زیاد هوایی که وارد ریه اش می شد مانع نفس کشیدنش بود ،
درست مثل؛
حجم دردی که مانع زندگی کردنش شده بود ...