In Never land
۱۳۹۰ خرداد ۱۰, سهشنبه
مات
روزهای بی شماری است صبح ها با چشمانی مات و خیره از جایم بلند می شوم ،
گویی نگاهم جایی میان خواب های نیمه شب جا مانده است
۱۳۹۰ اردیبهشت ۳۱, شنبه
رقصــــــــــــ گونه در بــــــــــــــاد
باید رها شد ...
۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۹, پنجشنبه
کج
قاب عکس روی دیوار اتاقم چند روزی ست بی دلیل کج شده ،
از آن مدل کج شدن ها که دستم به صاف کردنش نمی رود!
درست مثل بخش های کج زندگی ام که نمی توانم صاف اش کنم
و هر روز کج بودنشان تعادلم را بهم می ریزد ...
پستهای جدیدتر
پستهای قدیمیتر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
پستها (Atom)