۱۳۸۸ آبان ۳۰, شنبه

گند زدم!


میدونستم که اشتباهه ، میدونستم !
رفتنم ، حضورم ، شکستن عهدم ...
میدونستم !
اومدم واسه دوستم رفاقت کنم ،
واسه خودم نارفیق شدم ...
سنگینـــــه یه چیزی درونم
سرم سنگیـــــــنـــــــــه ، خیلی !
به خودم یکی بدهکار شدم ، از اون یکی هایی که به اندازه شکستن یه عهد 2-3 ساله خوردت میکنه !
نمی تونم با خودم آشتی کنم
نمی تونم ...

هیچ نظری موجود نیست: