۱۳۸۸ اسفند ۱۳, پنجشنبه

فصلها هم زمان بودنشان را گم کرده اند

...

گاهی پیش می آید که زمان بودن ها اشتباهی میشود،
یعنی زمان حضور یک آدم ، در زندگی درست نیست،
یعنی یا زود آمده ، یا خیلی دیر آمده...
این بدترین نوع رسیدن و آمدن  و بودن است ...
که ثمره ای ندارد این حضور، جز رنج ...

به فصلها نگاه میکنم ،
به زمستان امسال ، که گم کرده است زمان آمدنش را ، که گیج شده !
که دیر آمده ...خیلی دیر! که همه گله مندند از حضورهای گاه بیگاه نصفه نیمه اش ...
که بهار هم زود آمده ، زود
که ما هنوز لباس پاییز به تن داریم ...


هیچ نظری موجود نیست: