۱۳۸۸ مهر ۱۱, شنبه

توافق نامه 196*



اول خواستم قطعنامه اش کنم
اما کمی که خودم را گشتم دیدم هیچ چیز، هیچ گاه در من قطعی نبوده و نشده است !
پس همان بهتر که توافقی باشد این اصل ...
من با خودم برای حضور یک اصل دیگر در جریان زندگیم یک توافقاتی کرده ام ،
که جهت استمرارش در این جفنگ نامه به ثبت می رسانمش علی رغم جفنگ نبودنش !


" دیگر نمی خواهم برای حضور آدمها ، بودنشان و ماندنشان در زندگیم اصرار کنم ! "

تاکید می کنم که این تصمیم به سادگی گرفته نشده است ،
سالهاست ... سالهاست که هرکه و هرچه را که خیلی خواسته ام نبوده و نمانده ،
هر چه بیشتر خواستم ، کمتر و کمتر ...
مسخره به نظر می آید
این خواستن مدام من و نبودنها ...
همین روزهایی که گذشت ، مثل تجربیات پیشین فندقی از آسمان بر سرم فرود آمد و
کار خودش را کرد ،
تصمیم ام را گرفتم
حال با همه ی وجودم حتی اگر سرشار از تمنا باشم ،
داشته و نداشته هایم را که هرکدام طنزی بیش نیست ،
رها خواهم کرد ...
هرکدامشان که خواستند بمانند و هر کدام که نه ، بروند .
کار دنیا را به خودش واگذار می کنم و دوباره تن به جریان زندگی می دهم ،
هر جا که خواست ببرد ، به سنگها بکوبد ، متلاطم شود و هر جا که نه ، آرام ...

* امروز 196مین روز سال است .

هیچ نظری موجود نیست: