و باز دوباره سکوت
این بار نه از سَرِ فرو خوردن حرف ها یا از خودگذشتگی های مضحکانه،
که از سَرِ سکوت ، سکـــوت می کنم ...
کلماتت که می لغزد بر صفحه ی نورانی پیش رویم
پبش خود نیز، سکوت کرده ام ...
فقط نگاه می کنم
تا به انتهای جمله ات برسی
و من در سکوتم غرق می شوم و
نبودنت را بار دیگر نظاره می کنم ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر