In Never land
۱۳۹۰ خرداد ۱۰, سهشنبه
مات
روزهای بی شماری است صبح ها با چشمانی مات و خیره از جایم بلند می شوم ،
گویی نگاهم جایی میان خواب های نیمه شب جا مانده است
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر